و نیز... دل نوشته ای برای همه
| ||
|
چقدر آرامشت خوب بود وقتی در حس سبز بودنمان غرق شده بودیم؛ و نیز با دستانت لمس ادراک آیینه آسان شده بود. کاش در ازدحامت می ماندم هنوز.
من ساده می گویم ساده هم می نویسم حرف هایم گاهی تا انتهای آیینه ها می پرند. اتاق من پر است از همیشه های نامفهوم و نیز بی جوابی های گلوگیر. من بوم نقاشی را می فهمم و شاید هم کوزت را. گاهی کوچ می کنم - شبها همیشه هنگامه رفتن بوده اند - پشت پلک ها خدا هم پیداست
و من آنجا آرام آرام خوابم می برد. ادامه مطلب |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |